-
قاسم حکایت
1390/09/15 02:05
در زندگی جاکشهایی هستند که مثل خوره مغز شما را آهسته و در انزوا میگاییند و می بلعند. این جاکشها را نمیشود به کسی معرفی کرد زیرا عادت دارند این جاکش هارا آدم های کول و فانی بپندارند و شما را کیر کنند .
-
وقتی غمگینی . . .
1390/09/15 01:31
بین شعرا پاس کاری میشی . هی لَگَد هی لَگَد هی لَگَد
-
تو این شبای عزیز
1390/09/15 00:58
میشه درتو بذاری ؟
-
عزیزم اون کی بود ؟
1390/09/15 00:56
برای حفظ یه رابطه که تا یک دقیقه ی قبل بهش اعتقاد داشتین ، بهتره که نپرسین
-
آتیش داری ؟
1390/09/15 00:51
یه سیگاریم پیدا نمی شه آتیش نداشته باشه باهاش همزاد پنداری کنیم
-
برکهی خاموشی بود و گندید
1390/09/15 00:32
گاهی باید رودی بود جریان داشت
-
عاشورا
1390/09/14 22:47
محققان دریافتند که تاریخ هر هزار و سیصد و شست و دو سال یکبار تکرار میشه
-
Morgan Freeman
1390/09/14 20:45
در تصورات کودکیم خدا یک آدم سفید پوست با ریش های بسیار بلند بود که این خودش تناقض بزرگیه که در اعتقادات خداباوریه من تاثیر به سزایی داشت
-
کسی فکر نکرد شاید فقط خسته است
1390/09/14 20:34
ایشون اگه تو خودش میرینه واسه این نیست که کثیفه
-
مهندسی معکوس با این همه ریش و پشم و بوی گلاب ؟
1390/09/14 20:12
من به خدا اعتقادی ندارم - از سری تفت های یک عرزشی
-
دسته
1390/09/14 20:06
پنجاه نفرن چهل تاشون تجهیزات جانبی هفت تاشون زنجیر زن دو نفر همراه یکی هم عکس می گیره که این شُکوه جاودانه شه
-
نذری
1390/09/14 19:55
یه کاسه شله مشدی و یه پاکت بهمن سوئیسی مگه چشه که قیمه می دن ؟
-
من اگه مداح بودم
1390/09/14 19:52
امسال فقط ذکر " ای اهل حرم میر علمدار نیامد " و می خوندم
-
بهمن مشکی نمی زنن ؟
1390/09/14 19:48
به مناسبت این شبای عزیز