دلقک نویس

دلقک وارانه بیاندیشید

دلقک نویس

دلقک وارانه بیاندیشید

نوشته های خیالی من ، ناپلئون بناپارت

ناپلئون یبار مست مست بود
داشت تو کوچه های استانبول قدم میزد
یه بلوندی که از قضا مست بود
تلو تلو خوران آواز می خواند و میرفت
ناپلئون که این صحنه رو دید رو کرد به بلوندی و گفت
هی بلوندی ، " عفت در زن مانند شجاعت است در مرد ، من از مرد ترسو همچنان متنفرم که از زن نانجیب "
بلوندیم برگشت گفت : 
از من نیز متنفری ؟
ناپلئونم ینگا اینور کرد
ینگا اونور کرد گفت :
یک امشب را نه...


نظرات 6 + ارسال نظر

آفرییییییییییییییییییییین

نتیجه اخلاقی این که ناپلئون ها هم می توانند کزکژ باشند حتی :)))

کصلیص حتی

چه ترسوی باشرفی

اوهوم

جدال عقل و احساس
یاوه های بزرگان
هیتلرم بعله :دی

هیتلر هم بله :دی

دوسش داشتم

ربیا 1391/04/28 ساعت 23:30 http://www.rebia.blogsky.com

به نام سلام

زندگی خصوصیش بود...
چرا اکرانش کردی؟
این حق بزرگانه که : این یه ... چند شب را نه ...

تا سلام ... والسلام

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد