عمق سیاهی چشمانت
یبارم یکی تو یکی از این شبکههای اجتماعی یه نوت گذاشت
"سر درد داری و
سیگار میکشی
+از فیلان شاعر معروف"
منم یکم فک کردم دیدم عجب شعر عمیقی گفته!
گفتم تست کنم ببینم میتونم بگم
هیچی بعد ۱ ثانیه فک کردن گفتم
"دل درد داری و
مسطرا میروی..."
پـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارامــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاخ
بعد یاد میگیری که هیچ تماس ِتلفنی ئی با تو کاری ندارد...
به صدای تلفن بی تفاوت می شوی
و وقتی تلفن زنگ می خورد گاهن نگاهی به آن می اندازی و دوباره نگاه را از آن می دزدی...
سریع می دزدی... تا نکند خاطره اش به خاطرت خطور کند!
چه واج آرایی مسخره ای دارند این خطوط...
شما شاید فکر کنید هیچ ربطی ندارد، اما من مشکوکم... من خیلی به این لامپ های زرد مشکوکم
زمان خاتمی که اینطور نبود... لامپِ تیرهای چراغ برقِ همه ی خیابان ها فلورسنت بود... از آن سفید ها..."از آن سفید ها" خیلی معنی می دهد...
سفید رنگ خوبیست. شادابی می دهد. نماد "پاکی" است، نماد "صلح"، نماد "آرامش"، نماد "شفافیت"، نماد "بینایی"، نماد آزادی ...
زمان خاتمی لامپ های تیرهای چراغ برق سفید بود... این لامپ های شاداب همه جا را روشن می کردند، همه جا سفید می شد وقتی که این لامپ های شاداب روشن بودند، تشخیص سفیدی از سیاهی آسان می شد وقتی که این لامپ های شاداب...
اما حالا لامپ های تیرهای چراغ برقِ همه ی خیابان ها زرد است... زردِ لعنتی. هیچجا را روشن نمی کنند جز زیر پایشان را... هیچ چیز را آشکار نمی کنند؛ تازه بیشتر اسباب ِ کم شدن ِ دید راننده ها شده اند. این لامپ های زرد هرچقدر هم که زور بزنند زردند، نمی توانند همه جا را سفید کنند، پاک کنند، شاداب کنند... این لامپ ها نمی توانند نماد ِ "بینایی" باشند ، نمی توانند نماد "صلح" باشند، نماد "آزادی"...
شما شاید فکر کنید هیچ ربطی ندارد، اما من مشکوکم... من خیلی به این لامپ های زرد مشکوکم
پرا
پ.ن1: فکر می کنم آدم ها هم زرد شده اند
پ.ن2: در این مقوله نویسنده ها هم جزءِ آدم ها هستند استثنائن
پ.ن3:من جدن به این لامپ ها مشکوکم
پ.ن4: بیشتر به این موضوع فکر کنید...
نسیه نمیداد