امروز تو ایستگاه منتظر بودم ون بیاد سوار شم برم راننده تاکسی عم بغلم نشسته بود منتظر بود تاکسیش پر شه بره
یه شعر و هعی با خودش زمزمه میکرد
من درست نفهمیدم ولی مضمونش این بود که
می خوام دیگه نرینم که روی عن و نبینم
خوشمزه بازیم گل کرد گفتم آقا کریم خوانم میرید
گفت نه داداش ماشینای کریم خان اونطرفن
دیگه ترسیدم بش بگم
کریم خانم که کریم خان بود میرید تو که دیگه عنی نیستی که میخوای نرینی ...
کی گفته عنی نیس؟
ولی کریم خانم میرید خوب بود!
نه عن نبود از قیافه اش معلوم بود از اون باحالا بود :ی
:))))))))
:))
درگیره تیریپتم عمو پوریا
کدوم رضایی ؟
خیلی وقته از لفظ عمو پوریا استفاده نمی کنم...
بابا منم رضا
یعنی منم رضا دیگه
آها
آقا مخلصیم
شرمنده تاریک بود سیبیلاتو ندیدم
یعنی کلا" رتته؟
یا یخورده رتته؟
تــــــــــــــــــــــــــــــــــر در این حد